یه فریادی نشسته تو گلومو
یه دردی دربست نشسته رو به رومو
یه دردی که مثه غم غروبه
داره میکشه هر روز این روحمو
سیاهه آسمون و ابرا تیره
قلبم بدجوری این روزا میگیره
پسرک دیگه دخترک نمیخواد !
بس که زخم خورده انگار سیر سیره !
حسینِ من
چی آوردن سر تو غمگینی؟
چرا یه روز خوش نمیبینی؟
پسر تنها که همش بغض داره ...
حقت این نبود که به خاک بنشینی
چی شده این همه سرگردونی
احساست چه راحت شدن
یه دردی دربست نشسته رو به رومو
یه دردی که مثه غم غروبه
داره میکشه هر روز این روحمو
سیاهه آسمون و ابرا تیره
قلبم بدجوری این روزا میگیره
پسرک دیگه دخترک نمیخواد !
بس که زخم خورده انگار سیر سیره !
حسینِ من
چی آوردن سر تو غمگینی؟
چرا یه روز خوش نمیبینی؟
پسر تنها که همش بغض داره ...
حقت این نبود که به خاک بنشینی
چی شده این همه سرگردونی
احساست چه راحت شدن

لطفا نظر خود را بنویسید